متاسفانه بعضی ها هستند که : بی غذا، دو ماه دوام می آورند ؛.... بی آب، دو هفته ؛ ....بی هوا، چند دقیقه ؛ .....و امــــا بی "وجـــدان"، خـیلی ...
دو مـَــرد ♥•٠·˙ بـه قــول معــروف 【 نیــم کیلــو بــاش ... مــرد بــاش. 】
تقصیـر من است اینکه کـم می آیی ...
هـرگاه شدم اسیـر غـم می آیی ...
این جمعـه و جمعـه های دیگر حرف است ...
آدم بشوم سه شنبه هـم می آیی ....
عاشق طرز فکر ادمها نشید
ادمها زیبا فکر میکنند.... زیبا حرف میزنند..
اما..
زیبا زندگی نمیکنند...
من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست
مردی به سراغ پیر محله آمد و گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم..درنظرم طوری بود..که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده.وقتی نامزدشدیم..بسیاری رادیدم که مثل او بودند.
وقتی ازدواج کردیم، خیلی ها را ازاو زیباتر یافتم.
چندسالی را که راباهم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها ازهمسرم بهتراند.
پیر گفت: آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلخ تر و ناگوار تر چیست؟
گفت:آری
پیر گفت: اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کردکه همه موجودات ازآنها زیبا ترند…
لبخندی زد و گفت: چرا این حرف را زدی؟
پیر گفت: چون مشکل درهمسرتو نیست،مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع کار و چشمانی هیز داشته باشد و ازشرم خداوند خالی باشد،محال است که چشمانش رابجزخاک گورچیزی دیگرپرکند..
همچنانکه پیامبرخدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: چشمان بنی آدم راهیچ چیزی بجز خاک گور پرنمی کند،و خداوند توبه ،توبه کننده رامی پذیرد”
ای مرد! مشکل تواین است که تو چشمهایت را ازآنچه خدا حرام کرده حفاظت نمی کنی،
آیا دوست داری دوباره همسرت زیبا ترین زن دنیا باشد؟
مرد گفت: بله
پیر گفت: چشمانت راحفاظت کن…
امام علی (ع) فرمود:
هرکه چشمش را رها کند ، آرامش خودش را بر باد داده است. هر کی پی در پی ( به حرام) نگاه کند ، پشیمانیش پیوسته و دنباله دار خواهد بود.
دقت کردین جملات وارونه چگونه است ؟ (( گنج )) (( جنگ)) مى شود ، (( درمان)) (( نامرد)) و (( قهقهه)) (( هق هق )) !!! ولى (( دزد)) همان (( دزد)) است (( درد )) همان (( درد )) است و (( گرگ)) همان (( گرگ)) ... آرى نمی دانم چرا (( من )) (( نم)) زده است و (( يار )) (( راى)) عوض كرده است ، (( راه)) گويى (( هار )) شده ، و (( روز )) به (( زور )) ميگذرد ، (( اشنا)) را جز در (( انشا )) نميبينى و چه (( سرد)) است اين ((درس)) زندگى ، اينجاست كه (( مرگ)) برايم (( گرم )) ميشود چرا كه (( درد )) همان (( درد )) است. یابن الحسن، دلم (( آرامش)) وارونه می خواهد... یعنی " شمارا "
محشر پر از هیاهو بود و زن در اضطراب.
بی مقدمه فریاد كشید:
خدایا! خودت مرا زیبا آفریدی، خودت مرا آراستی و جلوه دادی،
همین ها بود كه دام زندگی ام شد...
حرفش تمام نشده بود كه مریم را آوردند؛ مریم مقدس.
تا نگاهش كرد، از زیبایی اش مبهوت شد و از عفتش غرق در خجالت.
دیگر حرفی برای گفتن نداشت....
(هنری کربین) فیلسوف فرانسوی نظر خود را درباره ی حضرت زهرا
بیان کرده که گروه های شیعی آن را در خیابان های اروپا
منتشر کرده اند. این تابلو به چهار زبان اردو،عربی،انگلیسی
و فارسی منتشر شده. در این تابلو که نظریه هنری کربین استاد
و فیلسوف دانشگاه سوربن فرانسه است نوشته شده: دلیل وجود و
رویش زمین وجود مبارک حضرت فاطمه است و او را نمود تجلی
الهی میداند. #روزت-مبارک-مــــــــــادر
به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﺗـﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺸﺴتـــــ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻻﺵ ﻋﻘﺐ ﻣﻮﻧﺪ!!
ﻓﻘـﻂ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺗﻤﺮﮐﺰﺷﻮ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﭘﺎﯼ بچه ﺍﺵ…
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺑﭽﻪ ﺍﺵ ﺑﺎ ﻭﻗﺎﺣـــــﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ:
“ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗــــــﻮ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯽ… تـو ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻧﯽ!! “
به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻇﺮﺍﻓﺘﺶ
ﺍﻭﻧﻘـﺪﺭ ﮐــﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﭽﻪﺍﺵ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﮐـﻢ ﻧﯿﺎﺭﻩ…
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺑﭽﻪﺍﺵ ﺑﺎ ﻭﻗﺎﺣــــــﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ:
“ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗـــــﻮ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﯽ… ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﻤـــﺶ ﺳﺮﮐﺎﺭﯼ !! “
به سلامتی همه مادرا ، ﭼﻪ ﺷﺎﻏـﻞ ﭼﻪ ﺧــﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ…
سلامتی همــه مادرا که وقتی غذا کمه
تنها کسـی که اون غـذا رو دوس نداره و سیــره خودشه…
ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﻣــــــﺎﺩﺭ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺴﺎﺯ
ﮔﻔﺘـﻢ:
“ﻣﻦ ﺑﺎﻣﺎﺩﺭﻡ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻤﯿﺴﺎﺯﻡ …….. ﺩﻧﯿـــﺎﻣﻮ ﻣﯿﺴﺎﺯﻡ ……. “
.
.
.
به افتخار همـــه ی مامانای خوب دنیــــــا
آن ها چفیه داشتند…
من چادر دارم!!!
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…
من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…
من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…
من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم…
راهروی بیمارستان – مردی جوان جلوی اتاق عمل در
راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.
چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز
رنگ از آن خارج میشود. مرد نفسش را در سینه حبس
میکند. دکتر به سمت او میرود. مرد با چهره ای
آشفته به او نگاه میکند…
دکتر: واقعا متاسفم ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا
همسرتون رو نجات بدیم.اما به علت شدت ضربه نخاع قطع
شده و همسرتون برای همیشه فلج شده. ما ناچار شدیم
هر دو پا رو قطع کنیم چشم چپ رو هم تخلیه کردیم…
باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی با لوله مخصوص بهش
غذا بدی روی تخت جابجاش کنی حمومش کنی زیرش رو تمیز
کنی و باهاش صحبت کنی… اون حتی نمیتونه حرف بزنه
چون حنجره اش آسیب دیده...
با شنیدن صحبتهای دکتر به تدریج بدن مرد شل میشود،به
دیوار تکیه میدهد.سرش گیج میرود و چشمانش سیاهی
میرود.
با دیدن این عکس العمل دکتر لبخندی میزند و دستش را
روی شانه مرد میگذارد..
دکتر: هه هه! شوخی کردم…زنت همون اولش مرد!!
آخــــرای ساله
امســــــال سال اسبـــــ بود
خیلـــــی ها تاختن
خیلــــــی ها باختن
خیلـــــی ها سوختن
خیلـــــی ها سـاختن
خیلـی ها نَفَس کشیدن
خیلــی ها از نَفَس اُفتادن
خیلــی ها مریض بودن حالا خوب شدن
خیلــــی ها خوب بودن الان بیمارَن
خیلــی ها میخندیدن الان گریه میکنن
خیلـــی ها گریه میکردن الان .... ادامه مطلب
نابغه ای که وضعیت مذاکرات را تغییر داد
«… رهبر عالی ایران در ابتدا با دستان خالی و موضع ضعیف وارد مذاکرات شد اما اکنون به قویترین موضع رسیده است. خدا واقعا بزرگ است.»
...........
جهت خواندن ادامه به ادامه مطلب بروید
گلشیفته اونطرف دنیا خودشو لخت میکنه،
میشه مظهر آزادگی و منتقد و آزادی خواه!!
الهام چرخنده چادری میشه میگن چاپلوس و جوگیر!!
.
.
باز یه یارویی میاد هرجفنگی دلش میخاد میخونه،
عزاداری امام حسینو به مسخره میگیره،
میشه هنرمند نسل تجدد و آزادی بیان،
بعد حامدزمانی اگه بیاد هنرشو ارزشی کنه میشه نون خور حکومت!!
ﻓﻀﺎﭘﯿﻤﺎ ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ،
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ” ﺁﺏ ﻭ ﻧﻮﻥ ﻧﻤﯿﺸﻪ“!!
ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ،
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ” ﺁﺏ ﻭ ﻧﻮﻥ ﻧﻤﯿﺸﻪ“!!!
ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﯿﺎﻥ،
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺳﺎﻧﺪﯾﺲ ﺧﻮﺭﻫﺎ!!
ﺗﻪ ﺭﯾﺶ ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮊﯾﮕﻮﻝ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿشه ﻋﺸﻖ ﺑﻌﻀﯿﺎ،
ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﻭ ﻫﯿﺎﺗﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﻣﻞ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻭ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺧﻮﺭ!!
تبریک اگه واسه عید غدیر و قربان باشه میشه عرب پرستی،
اگه واسه کریسمس و ولنتاین باشه میشه آخر باکلاسی و روشنفکری
.
.
راستی راستی:
آخه تو تابستون کی چادر سر میکنه؟
میخای خفمون کنی؟
ولی خب تو زمستون میشه با ساپورت بیرون رفت
و از سرما یخ نکرد!!!
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿٣﴾
این شبها علی بر بالین فاطمه می نشیند
بغض می کند از اینکه امشب شاید شب آخر باشد
بغض می کند از کبودی ماه
علی تا صبح نمی خوابد
با هر گردش فاطمه در بستر هزار بار میمیرد
می گوید فاطمه جان، ببین می توانی بمانی ؛ بمان!
پس چه شد با علی همسفر ماندنت؟
دری بساز برایم ز چوب های نسوز
دری که دیرتر آتش بگیرد ای نجار
دری به عرض من و جبرئیل و یک تابوت
دری به طول قد و قامت خم عمار
مهم تر از همه این است؟! خاطرت بسپار یا زهرا (س)
یه روز یه ترکه…
یه روزی یه عربه…
یه روزی یه قزوینیه…
یه روزی یه آبادانیه…
یه روزی یه اصفهانیه…
یه روزی یه شمالیه…
یه روزی یه شیرازیه…
مثل مرد جلو دشمـــــن وایسادن تا کسـی نگـاه چپ به خاکــــــ و نامـوسمون نکنه
لــــره………..بروجردی بود
ترکــــه……… مهدی باکری بود
عربــــــه……… علی هاشمی بود
قــــــزوینیه…… عباس بابایی بود
آبادانیـــــه……. طاهری بود
اصفهانیـــــــه….. ابراهیم همت بود
شمالیه……. شیرودی بود
شیرازیه…… عباس دوران بود
مشهدیه …….کاوه بود
برچسب :
مرد واقـــــعی اینا بودن
♡شادی روح همه مردای بـی ادعــای وطنـمون صلـواتــــــــ♡
سلام بر تو ، بانویی که در حمایت از مردترین ،مرد تاریخ، شهادت را مردانه به جان خرید
سلام بر تو ، مادری که قهرمان کربلا را در دامان مهرش پرورش داد
... و سلام بر تو بانویی که نامش تا همیشه بر تارک تاریخ می درخشد !
تو ستون استحکام عرشی بانو !این گونه بر زمین نیفت
برخیز وگرنه اسمان بر زمین سقوط خواهد کرد .
برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که عالم به تو اتکا دارد
برخیز !همه زخم هایت را پنهان کن تا دشمن ، ارزوی پیروزی را بزای خویش به گور ببرد
انقلاب و غیرت
هنوز باید باشی . هنوز اسلام نیازمند خطبه های توست.
هنوز امیر المومنین فاطمی تو را پشتوانه خویش می خواهد.
برخیز و با همین نیمه جان مجروح ، با همین پیکر زخم خورده .............
در کوچه های شهر جاری شو ..
در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلم کلاس پنجم
دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق
معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک
اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته
او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً
این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم
داده بود به نام تدى استوارد که خانم تامپسون چندان
دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز
همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با
بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او
واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست
او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى
نداد و او را رفوزه کرد.ا
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم
تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل
او نگاهى بیاندازد تا شاید به علت درس نخواندن او
پی ببرد و بتواند کمکش کند.ا
معلم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش
آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى
خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. "رضایت کامل".ا
معلم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش
آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند
ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در
خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.ا
ادامه مطلب را بخوانید
گلشیــفته بــرای شمــا؛ننه علی بــرای ما
اصــغر بــرای شمــا؛همــان ده نــمکی بــرای ما
اســکار بــرای شــما؛جشــنوار عمــار هــم بــرای ما
از جان خود گذشتیم،
با خون خود نوشتیم:
" یا مرگ یا خمینی"
36 سالگی انقلاب اسلامی مبارک!
آن روزها که دشمن به جانمان حمله کرد شهدا ما را شرمنده خود کردند!
نکند این روزها که دشمن به نانمان حمله کرده است شرمنده شهدا شویم!
دهه فجر مبارک!!!! ما و فرمانده
فک میکنم اینان همان بازماندگان از نسل جاهلیت هستند، همان هایی که نسبت به ظلمی که نسبت
به اهل بیت در طول تاریخ نمودند. از نسل همان هایی که سنگ بر روی سینه یاسر و سمیه
(رحمت الله علیهم) نهادند
پینوکیـــو کجایی ؟ یادتــ بخیر …
اینجا هر روز “دماغ ها” کوچکتـر می شود و “دروغ ها” بزرگتــر
.
به ما گفتند بازی کنید. گفتیم با کی؟
گفتند با تیم دنیا
تا خواستیم بپرسیم بازی چی؟
سوت آغاز بازی رو زدن.
فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست
بازی شروع شد
و دنیا پشت سر هم به ما گلی میزد
ولی نمی دونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه می کردم
امتیازها برابر بود.
تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم
و خندید گفت:نگران نباش
تو وقت اضافه می بریم حالا بازی کن.
گفتم آخه چطوری؟
بازم خندید و گفت:فقط پاس بده بقیش با من
[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]
[ Designed By Ashoora.ir ]